چای گرم



می بخشمش. این را در حالی می گویم که نمره ام را گرفته ام. فکر میکنم باید بیشتر میشدم اما 0.25 اینور تر و انورتر خیلی فرقی نمیکند، مهم این است که به خوبی گذشت. معلم در گروه پیام گذاشته که نمره ها ثبت شد و بعد از آن همه دانش آموزان سپاسگزاری کردند و من هم آخرین نفر هستم که پیام سپاس گذاشتم. بعد از آن معلم مینویسد که "خلاصه بخاطر کم کاری های این ترم ببخشید." هیچ کس جوابی نمینویسد. تا چند دقیقه قبل از آن ما دنبال رفتار خوش بودیم تا مبادا برخوردمان تاثیری در
تو پست قبلی نوشتم "خدایا برام خدایی کن!" وقتی داشتم مینوشتم میدونستم چیزی که اینجا بنویسم رو خدا رد نمیکنه. اومدم بگم که خدا برام حسااااابی خدایی کرد. مثل مادری که به زور یه جسم تیز رو از بچش می گیره، بچه گریه می کنه، زار میزنه ولی بعد حالش خوبه.نه انصاف نیست، خیلی بیشتر از اون مادر مهربان، خدا برام مهربونی کرد! شب های هجر را گذراندیم و زنده ایم ما را به سخت جانی خود این گمان نبود (گویا مال کشکول شیخ بهایی ) نمیدونم این مرحله از زندگی رو چطور گذروندم،

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

Jenny بنصره Michele دکوراسيون و درب استيل اهنگهاي سياوش قميشي جدیدترین اطلاعات مربوط به بازی ها فیلم ها فصل خزان قزوین سبز پکیج و رادیاتور