تو پست قبلی نوشتم "خدایا برام خدایی کن!" وقتی داشتم مینوشتم میدونستم چیزی که اینجا بنویسم رو خدا رد نمیکنه. اومدم بگم که خدا برام حسااااابی خدایی کرد. مثل مادری که به زور یه جسم تیز رو از بچش می گیره، بچه گریه می کنه، زار میزنه ولی بعد حالش خوبه.نه انصاف نیست، خیلی بیشتر از اون مادر مهربان، خدا برام مهربونی کرد! شب های هجر را گذراندیم و زنده ایم ما را به سخت جانی خود این گمان نبود (گویا مال کشکول شیخ بهایی ) نمیدونم این مرحله از زندگی رو چطور گذروندم،

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Josh خدمات عمومی Leah دکوراسیون سایت متین معینی اتوبار کسب درآمد رایگان از اینترنت دانلود آهنگ جدید مجله ای پر از مقالات کاربردی Jim